تحولات منطقه

کوفه سال 61 هجری چند روز بعد از عاشورا. امام زین العابدین علیه السلام، پیش مردم آمد و اشاره کرد که ساکت باشند. همه جا پر از سکوت شد.

گلایه امام سجاد علیه السلام از مردم کوفه
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان ، کوفه سال 61 هجری چند روز بعد از عاشورا. امام زین العابدین علیه السلام، پیش مردم آمد و اشاره کرد که ساکت باشند. همه جا پر از سکوت شد.
حضرت ایستاده بود. خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پیامبر خدا درود فرستاد. آن گاه فرمود:
- ای مردم! هر کس مرا می شناسد که شناخته است. هرکس که نمی شناسد، من علی بن الحسینم. فرزندِ آن که کنارِ فرات، سرش بریده شد. بی آن که خونی ریخته یا جرمی کرده باشد. من پسرِ آنم که حرمتش را شکستند. مالش را غارت و خانواده اش را اسیر کردند. من پسرِ آنم که او را زجرکُش و شهید کردند. و همین افتخار مرا بس. (1)
ای مردم! شما را به خدا آیا می دانید که به پدرم نامه نوشتید و به او نیرنگ زدید؟ با او پیمان بستید، آن گاه با او جنگیدید و بی یاورش گذاشتید؟ مرگ تان باد از کار زشت و اندیشه ناروایی که برای خود پیش فرستادید. با چه چشمی به پیامبر خواهید نگریست؟! هنگامی که به شما بگوید با عترت من چه کردید.
صدای مردم به گریه برخواست. یک دیگر را نفرین می کردند و می گفتند: «نابود شدید و خبر ندارید!» امام سجاد فرمود: «رحمت خدا بر آن که نصیحتم را بپذیرد و وصیت مرا در باره خدا و رسول و اهل بیت او مراعات کند.»
همه گفتند: «ای پسر پیامبر! ما همه گوشیم. مطیع فرمان و پایبند به پیمان. نه بی رغبتیم و نه از تو روی گردان. هرچه می خواهی بفرما. رحمت خدا بر تو. در رکاب تو هستیم! انتقام تو را از ستمگران خواهیم گرفت.»(2)

ای مردم! شما را به خدا آیا می دانید که به پدرم نامه نوشتید و به او نیرنگ زدید؟ با او پیمان بستید، آن گاه با او جنگیدید و بی یاورش گذاشتید؟ مرگ تان باد از کار زشت و اندیشه ناروایی که برای خود پیش فرستادید. با چه چشمی به پیامبر خواهید نگریست؟! هنگامی که به شما بگوید با عترت من چه کردید.

امام سجاد فرمود: 
- هیهات ای نیرنگ بازانِ دغل کار! بین شما و خواسته هایتان فاصله است! می خواهید با من همان کنید که با پدرانم کردید؟! نه به خدا قسم! هنوز زخم مان بهبود نیافته است. دیروز پدرم و خاندان همراهش را کشتید! هرگز داغ پیامبر، داغ پدرم، فرزندان پدرم و جدم علی را از یاد نبرده ام! و تلخی جان کاهش در کامم و جرعه های اندوهش در سینه ام باقی است. از شما می خواهم که نه با ما باشید ، نه بر ضدّ ما. 
آن گاه آن حضرت، اشعاری با این مضمون خواند: 
«باک نیست اگر حسین کشته شد که پدر او از او بهتر و ارجمندتر بود؛
ای مردم کوفه! بر آن چه بر حسین پیش آمد؛ خوش حال نباشید؛
که او کنار فرات شهید شد. و جان من فدای او! 
که کیفر قاتلان او نیز آتش دوزخ خواهد بود!»

منابع: 
1.تاریخ طبری 
2. دانشنامه امام حسین علیه السلام 
3. برنامه رادیویی قرآن کربلا، شبکه قرآن

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.